loading...
شهرتروا
فردین بازدید : 8 نظرات (0)
اشکهایم....
 
 
درتنهایی خود لحظه ها را برایت گریه کردم
 
در بی کسیم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم
 
در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخت گریه کردم
 
در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد لحظه هایی که 
 
بودی 
و اکنون نیستی
ایستادم و آرام گریه کردم
 
ولی اکنون می خندم آری میخندم به تمام لحظه هایی که به خاطرت اشک 
 
هایم را
قربانی کرد


 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سلام.به شهر من خوش آمدید. امیدوارم میزبان شایسته ای باشم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    بدترین شرایط عطسه زدن؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 91
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 15
  • بازدید کلی : 2,620
  • کدهای اختصاصی
    سندها